الفباي زبان خلجي
زبان گفتار و نگارش خلجي
زبان گفتار يا زبان محاوره، همان زباني است كه اجماع مردم در محاورات و مكالمات روزمرّه خود به كار ميبرند. زبان تكلم هر قوم زبان طبيعي آن قوم است و به همين لحاظ از آن به عنوان زبان مادري و زبان خلق نيز نام برده ميشود. امروزه بيش از پنجاه هزار نفر در مناطق مختلف ايران بويژه خلجستان به زبان تركي خلجي سخن ميگويند. اما متأسفانه روز به روز از تعداد اين افراد كاسته مي شود، شايسته است پژوهشگران و دانشمندان تركولوژ و ساير مسولين و بزرگان جهت جلوگيري از انقراض اين زبان چاره اي بينديشند.
زبان نگارش يا كتابت زباني است كه انسان از آن براي ثبت و ضبط احساسات، انديشهها و نتايج مشاهدات و تجارب خود و انتقال آن به افراد هم زبان دوردست و به نسلهاي آينده استفاده ميكند. زبان نگارش هر قوم ،زبان مدنيت و فرهنگ و ادبيات آن قوم محسوب است و از اين لحاظ به آن زبان ادبي نيز ميگويند. زبان نگارش در هر قوم در درجه اول مورد استفاده كساني قرار مي گيرد كه خواندن و نوشتن بلد باشند. بنابر اين در ميان تودههاي انبوه هر قوم كه در طول تاريخ از اين نعمت محروم ميمانند، احساسها، انديشهها و تجارب از مجراي زبان و گفتار از سينه به سينه و از نسل به نسل انتقال يافته و از مجموع آن ادبيات شفاهي يا زباني خلق و به وجود مي آيد. اطلاعات ما پيرامون منابع و نحوهي نگارش و خط زبان خلجي بسيار اندك و ضعيف است ، لذا با عنايت به كنكاش هاي موجود توسط پرفسور گرهارد دورفر و مطالعهي ارزنده اي كه مرحوم عرب گل شاعر و خلج شناس، به عمل آورده است، و نيز مطالعهي تطبيقي كه توسط نگارنده بر روي الفباي لاتين تركي استانبولي و تركي آذري انجام شده، و بنابه دلايلي كه در ابتداي اين نوشتار بيان گرديد. واقعيات موجود بيانگر آن است كه، زبان تركي خلجي به خاطر لطافت و ظرافتي كه در كلام و بيان كلمات ؛ از قبيل صدايي بين (ق)و (خ) در كلماتي چون: قار، قاموش و... دارد. و همچنين نداشتن حرف (ژ) تأكيد بر حرف (ت) و (ح)و سرانجام بنا به دلايل ششگانه گرهارد دوفر، نه تنها با الفباي فارسي بلكه با الفباي لاتين تركي استانبولي و الفباي لاتين ساير شاخه هاي ترك نيز تكميل نميشود.
لذا به سبب قرابت و مناسبات فرهنگي و روابط انساني با ترك هاي آذري، بر آن شديم تا با مختصر تغييرات كمي و كيفي در الفباي لاتين تركي آذري موجود، جهت تسهيل در امر نگارش زبان خلجي الفباي 29 حرفي زير كه نه حرف آنQ] A,I,O,U,Ü,Ə,E, H, [صدادار و مابقي بي صدا است، به شرح ذيل، پيشنهاد نماييم ،اميد است مورد پذيرش و استفاده پژوهشگران ،اساتيد فن و علاقمندان گرامي قرارگيرد:
۱ . آ-A مثل: آلوملا (سيب)alomla آت (نام) at
۲. ب -B مثل: بوش (خالي)boş باجو (خواهر) bacu
۳. ج- C مثل: جيريك (جوجه)cirik هاجوخ (تلخ) hacux
۴. چ- Ç مثل: چاي (رود) çay چؤلمك (ظرف ديزي) çulmək
۵ . د- D مثل: دؤار (ديوار)Duvar ،دؤز (راست) Düz
۶. اَ،ع- Ə مثل: اَل (دست) Əl ،اشگه (الاغ) əşgə ،توه (شتر) Təvə
۷. اِ –E مثل: الچي (نماينده) elçy ،يئل (باد) Yel ،
۸. ف- Fمثل: فئريك (جوجة بزرگ) Fərik فكر Fekr
۹. ق/غ- Ğ مثل: باغ (باغ)bağ قيز (دختر)Qiz
۱۰. گ- G مثل: گوله (گوساله) Gülə گئوش (نشخوار)gəvş
۱۱. ك- K مثل: كؤز (چشم) küz ،كؤلگه (سايه) külgə
۱۲. ح/ه- H مثل: هوزوم (انگور) Hüzum ،هات (اسب) Hat ،هر (مرد) Hər
۱۳. اي- İ مثل: ايت (سگ)it ،ايش (كار) iş،اينسان (انسان)insan
۱۴. ل- L مثل: لالا (برادر) Lala ، هاوول (خوب) Havol
۱۵. م- M مثل: ماشاك (لوبيا) Maşak ،بارماق (انگشت)Barmağ
۱۶. ن- N مثل: نارون (قشنگ)naron ، ،قؤن (گوسفند)Qun
۱۷. اُ- O مثل: بوش (سر،خالي)boş ،اوقلاغ (بزغاله)oğlağ
۱۸.پ- P مثل: آرپا (جو)Arpa ،پاجا (هواكش)Paca
۱۹. ر-R مثل : قارا (سياه)Qara ، بئره (گرگ)Bere
۲۰. س/ص/ث-S مثل: سوت (شير) Süt ،صاف ،Saf ساچ(مو)Saç
۲۱. ش- Şمثل: اَشكه (الاغ)əşkə اُبوشتا (سحري)oboşta
۲۲. ت/ط- Tمثل: تورپاق (خاك)Türpağ ،تالاق (طحال)Talağ
۲۳. او(كوتاه)- Uمثل: هوزوم (انگور)Huzüm يوپاق (دروغ)Yupaq
۲۴. اؤ (بلند)- Ü مثل: بوقؤوز (گلو)Boqüz ،اؤزاغ (دراز)üzağ ،سؤت(شير) Süt
۲۵. ق (كشيده)- Q مثل: قار (برف) qarقاغ (كلاغ) qağ
۲۶. خ- Xمثل: خِميده (خوشگل) xemide ،خلجxələc
۲۷. و- V مثل: وئرچه (مزرعه كوچك)vərçə ،واردو (رفت) Vardu
۲۸. ي- Yمثل: ، ياوقو (حاكم) Yavqu ،ياستوق (بالش)Yastuğ
۲۹. ز/ذ ض/ظ- Z مثل: زاوق (خوشحال)zavğ ،جيز (داغ)ciz
0 Comments:
Post a Comment
<< Home